سعید فخرواعظی، عضو جوان شورای مرکزی در یادداشتی با عنوان “لشگر بیکاران” آورده است:
دهه ۱۳۶۰ ، دهه بسیار عجیبی بر تاریخ پر بار و طولانی کشورمان بود از یک سو سرمست بودیم از یک پیروزی شیرین ، اتفاقی که توانست بعد از ۲۵۰۰ سال صفحه ایی تازه پیش روی سرزمین عزیزمان باز کند و از سوی دیگر به اجبار وارد جنگی نابرابر شده بودیم که تمام اتفاقات آن بر علیه ما بود .
اما این دو واقعه تاثیر گذار یک نقطه اشتراک بسیار مهم داشت ، اشتراکی به نام روح ال… خمینی که از میان تمام ویژگی های بینظیر خود ، یک ویژگی ستودنی داشت و آنهم اعتماد به جوانان بود که همان سبب گشت جوانان دهه ۳۰ و ۴۰ بتوانند انقلاب بینظیری را به وجود آورند که خط بطلانی باشد بر نظام استبدادی حاکم بر ایران و جوانان نسل بعد یعنی دهه ۴۰ و ۵۰ توانستند با دستان خالی پیروز جنگی نابرابر باشند .
اما دهه ۶۰ حاوی یک واقعه دیگر هم می باشد و آنهم رشد عظیم و سیل شدید جمعیتی در این دهه است .
کودکانی که بدون توجه به آینده وارد جامعه شدند و در تمام دوران زندگی خود تنها کمبود ها را دیدند و هیچ گاه لب به شکوه باز نکردند . فرزندان این دهه از کمبود مدارس تا غول کنکور و آموزش عالی و … را به چشم خود دیدند .
حال فرزندان این نسل وارد سنین جوانی شده اند و به تبعیت از تمام کمبود های دوران رشد خود در این دوره مهم نیز لشکر بیکاران را شکل داده اند . جوانانی نخبه ای که هر کدام از آنها به تنهایی برای رشد و شکوفایی یک کشور کافی است و در تمام دنیا با آنها به شکل یک بت رفتار میشود متاسفانه با سو مدیریت و سو تدبیر به حال خود رها شده اند .
گاهی فکر میکنم آیا ما واقعا امنیت داریم ؟ امنیت تنها به این معنی نیست که شب بمباران نشوی و دشمنان پشت شهرت کمین نکرده باشند. بخشی از عدم امنیت یعنی جوانانی نخبه که نگران آینده خود هستند ، یعنی جوانانی که بدون کار رها شدند ، عدم امنیت یعنی امام خمینی وجود نداشته باشد تا به این نسل همانند دو نسل قبل اعتماد کند ، عدم امنیت یعنی به خاطر ترس از آینده سن ازدواج به شدت افزایش پیدا کرده است ، عدم امنیت یعنی پیرمرد بازنشسته ایی با بیش از ۳۰ شغل مدیریتی کلان که به طور هم زمان به تمام صندلی ها چسبیده باشد ولی جوانان نخبه بی تفاوت رها شده باشند .
ما جوانانی هستیم که در اوج ناامنی شغلی ، اقتصادی و آینده ، توهم امنیت داریم .
متاسفانه حال این لشکر بیکاران تبدیل شده اند به جوانانی که خود را تنها به عنوان بازیچه انتخابات و برگه رای میبینند که پس از انتخابات به حال خود رها میشوند. جوانانی که هیچگاه پشت کشور و رهبر خود را خالی نکرده اند اما از آینده میترسند .
در کشورمان هرجا به این جوانان اعتماد شد تنها پیروزی بود که برای ما به ارمغان آمد و نمونه بارز آن را میتوان در صنعت های موشکی و انرژی هسته ایی و یا پژوهشکده رویان مشاهده کرد و هرجا به فراموشی سپرده شده اند شکست های جبران ناپذیری نظیر اقتصاد رو به خاموشی این روزها رقم زده شد .
حال سئوال این است ، این سرمایه های عظیم تا کی باید بدون تفاوت رها شوند ؟ تا چه زمانی قرار است تنها برای انتخابات سراغ آنان رویم ؟ مروارید هایی گرانبهایی که هر کدام میتوانند نخبه ایی باشند برای پیکره اقتصاد بی جان امروزه سرزمین مان تا کی باید به حال خود رها شوند ؟
شرایط بحرانی امروزه اقتصاد ما تنها به خاطر تحریم ها نیست ، اگر توجهی هرچند کوچک به این لشکر بیکاران شود مشاهده میگردد نبود شغل و پیشه برای بزرگترین نسل و حجم عظیم جمعیتی که اکنون در سن جوانی هستند مهمترین عامل عدم گردشه مالی در سیستم مریض اقتصادی امروزه جامعه ما است . وقتی بزرگترین حلقه جمعیتی جامعه شغلی ندارند و به تبعه آن درآمدی ندارند که باعث گردش مالی گردد و تنها تبدیل شده اند به یک مصرف کننده صرف ، انتظاری جز این اقتصاد مریض خواهیم داشت ؟
بیاییم برای یکبار هم شده با این حلقه اصلی کشورمان مانند امام راحل رفتار کنیم و دست از بازی های سیاسی با آنها برداریم ، این جوانان خود بیشتر از تمام مدیران فسیل شده ارشد کشوری به فکر سرزمین شان هستند و برای آن دلسوزی میکنند که هرگاه سرباز خواستند شدند مدافع حرم اگر دانشمند خواستند شدند محققین هسته ایی و تمام انتخابات کشور را خود هدایت و رهبری کردند و بر شور حال آن افزودند و اکنون هیچ توقع اضافه و زیادی جز اندکی توجه ندارند که با آنها همان گونه رفتار شود که با ژن های به اصطلاح خوب رفتار میشود .
ما بخشی از جوانان حزب همدلی مردم تهران همت به عنوان نماینده ایی از این نسل فراموش شده و عضوی از این لشگر بیکاران اعلام مینماییم برای اعتلای هرچه بیشتر سرزمین عزیزمان از هیچ تلاشی فرو نگذاریم و از تمام جوانان سرزمینمان دعوت میکنیم با همراهی و همدلی یک به یکمان اوضاع را به نفع جوانان تغییر دهیم.
سعید فخرواعظی
عضو جوان شورای مرکزی حزب همدلی مردم تهران (همت)