موضوع : انتخابات قبیله ای ، بازنمود بازگشت به عصر جاهلی
به قلم کیانوش معمر/ مشاور دبیرکل حزب همت، روزنامه نگار و دانش آموخته دکترای علوم سیاسی
با گذری کوتاه به فضای حقیقی و مجازی در برخی استانهای کشور به خوبی در خواهیم یافت که تعصبات قومی در انتخاباتهای متفاوت همچنان موج می زند. برای ورود به مبحث اصلی لازم می دانم مقدمه ای کوتاه، از ساختار غلط عشیره محور در حوزه سیاست کشور با محوریت لرستان را مطرح نماییم.
و اما قبل از شروع لازم می دانم خود را اینگونه معرفی کنم که نسل اندر نسل صاحب ریشه ی عشیره ای هستم و یادداشت فعلی هرگز به منزله گریز از اصالتم نیست و صرفا معتقدم فرهنگ عشیره ای را باید زمانی به کار برد که قالب تفکری آن، مرتفع کننده بخشی از مشکلات بستگان و اقوام و همتباران باشد و لاجرم این مهم را در فرهنگ عشیره ای میپسندم و بر آن اذعان دارم و به نگاه برخی کوته فکران متحجر که در این خصوص معترض هستند و خود را ستارگان برجسته حفظ اصالتهای کذایی می دانند نیز کاری ندارم ودر کنارش هر نقد منصفانه ای را می پذیرم.
و اما اینکه ما در بحث انتخابات بر این ساختار بی پایه تکیه می زنیم همواره آسیبهای فراوانی را برایمان در بر داشته و حال آنکه همه ما اعم از نخبگان فکری و سیاسی گرفته تا سایر طبقات اجتماعی جامعه به وقت مشاهده تنگناهای فراوان پیش آمده در حوزه ی مدیریتی شهرو دیارمان بر این مهم تاکید داریم که اصلی ترین عامل عقب ماندگی استان همان تکیه زدن بر فرهنگ عشیره ای در انتخابات و مسایلی از این دست می باشد!!
متاسفانه ما نیز به واسطه بروز برخی هیجانات، بالاجبار باید از این ساختار غلط عصر جاهلیت حمایت کنیم و در غیر اینصورت با برچسبی به پیشانی، تحت عنوان خائن به ایل و عشیره مواجه خواهیم شد!!
پس کجاست آن رسالت قلم که بتازد بر اینگونه تحجر فکری خودبنیانِ زاییده ی عصر جاهلیت؟!
به راستی اگر اهل قلم به مقابله ی با این بینش قبل از قرون وسطایی نپردازند چه کسای باید به آگاهسازی افکار عمومی بپردازند؟
مگر غیر از این است که در ادوار گذشته به واسطه رجوع به همین نوع رفتار عشیره محور نتوانسته ایم خواسته ها و انتظارات قوم و حتی ایل خود را مطالبه کنیم و همواره با نگاهی تعصب آمیز در صدد بودیم تا به صرف نگاهی ایلیاتی،شخص منتسب به ایل خود را حمایت کنیم و از هر کوششی هم دریغ نکرده ایم و با این استدلال جاهلانه و به دور از منطق که: «گَن خوم یا وژم دِ خو مردم بئِترِه_بد خودم از خوب مردم بهتره» تن به نتایجی نامطلوب دهیم و ندانستیم که شاید نفع ایل وتبار و شهرمان در گروی انتخاب فردی از ایل دیگری باشد! اساسا این ضرب المثل را برای دورانی فرض می کنم که مردم منطقه ای یکپارچه حاضرند سرنوشت خود را به تلخی بگذرانند و اما از شخصی صاحب خرد حمایت نکنند و این یعنی غرق شدن در لجنزار تعصبات پوچ و خشک که هیچ عقل سلیمی یارای پذیرش آن را ندارد.
جای درد و تأسف آنجاست که برخی کاندیداهای محترم را می بینم و دیدم که با تاکید بر اصل طایفه گرایی پا به عرصه گذاشته و جای سوال است که آیا اینها میخواهند داعیه دار و مدافع مردم محروم و مفلوک از مضامین توسعه ملی لرستان باشند!؟ و آنان به زعم خویش اینگونه می پندارند که طایفه رکن اصلی است و من نیز می گویم در شرایط نابهنجار فعلی اینگونه است که آنان می اندیشند و البته این مورد بنا به گسترش بی رویه این فرهنگ غلط در انتخابات بابی در استان لرستان را ایجاد کرده که علی الظاهر عبوراز آن گریزناپذیر است واما به هر حال باید این طوق خطرناک را روزی از گردن برید و از قید تلخیهای آن رهید.
مانده ام آنان که براین عمل ضدفرهنگی کورکورانه تکیه دارند چه تفاوتی با جاهلان عصرجاهلیت دارند؟! و چقد ناپسند است برای مایی که دارای مبنای فکری_فرهنگی اصیل ایرانی و مذهب اسلامی هستیم و خود بر این آتش خرمن سوز فرهنگی دامن زنیم و چرا نمیخواهیم از این گودال عمیق برگرفته از تفکر متحجرانه رها شویم..؟!!
معترفم که این الگوی غلط چنان دست و پای نخبگان را هم بسته که متاسفانه آنان نیز در آن غوطه ورند و نمیتوانند از آن نجات یابند و این دگم اندیشی محضی است که سالهاست گریبانگیر بی چون و چرا من و ما و شما شده است.
به راستی به کدامین دلیل آینده فرزندانمان را به مخاطره انداخته و تصور می کنیم اصالت مان در پشت انتخاب غلط هم ایلیاتی امان است؟
ضمن اینکه معتقدم اگر در ایل و تبارمان فردی شایسته باشد باید همه ایلات دیگر نیز برای رهایی از این بینش غلط او را یاری کنند و فرد منتخب نیزخود را فرزند لرستان و ایران قلمداد کند و از سویی بیاییم و گذر از این جهل بنیادین را رسالتی همگانی قلمداد کنیم و عشیره و قوم صرفا تبلور اصالت و شناسنامه ی ماست و نه ملاک عملی در انتخابهایمان..